اسلام به ذات خود ندارد عیبی __________ هر عیب که هست در مسلمانی ماست

۰۲ تیر، ۱۳۹۰

طریقه پاک کردن اشیای جذب کننده ای نجاست

طریقه پاک کردن اشیای جذب کننده ای نجاست
1. موزه، بوت و چیزهای چرمی اگر به نجاست غلیظه ای سخت مانند مواد غایطه ای حیوانی یا انسانی، خون، منی و امثال اینها آلوده شوند با مالیدن به زمین یا با اشیای دیگر که نجاست به کلی از آنها دور شود پاک می گردند اما اگر نجاست رقیق و مایع باشد و آثار آن بعد از خشک شدن ظاهر شود بدون از شستن پاک نمی گردد و طریقه ای شستن آن اینکه بعد از هر مرتبه شستن آنقدر توقف شود که آب آن خودش چکیده ختم شود و بدینطریق سه مرتبه شسته شود.
2. ظروف گِلی و سنگی و چوبی که آب را جذب کند و یا هر ظرف قابل استعمال اگر نا پاک شود طریقه ای پاک کردن آن اینکه سه مرتبه شسته شود و هر مرتبه خشک کرده شود بحدی که آب از آن نچکد اما اگر در آب روان شسته شود صرف سه مرتبه آبش انداخته شود.
3. اگر غله دانه نا پاک شود سه مرتبه شسته شود و هر مرتبه خشک کرده شود، اما اگر نجاست سخت باشد صرف دور کردن نجاست کافی است بطور مثال در بوری گندم پشک گه کرد و همچنان خشک ماند صرف دور کردن فضله ای پشک کافی است و برای احتیاط آن مقدار گندم که آلوده شده سه مرتبه شسته شود بهتر است.
4. اگر جامه به نجاست آلوده گردد به سه بار شستن و خوب فشار دادن پاک می شود اگر چه داغ یا بد بویی هم مانده باشد، مضایقه یی نیست.
5. اگر جامه به منی آلوده و منی خشک شد صرف مالیدن پاک می شود اما اگر منی خشک نشده باشد با سه بار شستن پاک می شود اما اگر منی خشک نشده باشد با سه بار شستن پاک می شود اما اگر پیشاب کرده و استنجا نا کرده خوابیده و انزال شده شد درین حالت جامه ضروری است و همچنان منی اگر رقیق باشد و خشک شود شستن آن نیز ضروری است.
6. با مایعات حلال که چرب نباشند شستن لباس نا پاک و هر چیز نا پاک صحیح است.
7. اگر کسی جامه را در آب روان بشوید فشار دادن ضرور نیست صرف آب از یک طرف لباس به طرف دیگر بگذرد.
8. اگر با فشار دادن لباس پاره شود صرف با دست به آهستگی آب از یک طرف به جانب دیگر لباس رانده شود کافیست.
9. اگر روغن یا تیل نا پاک به جامه برسد با سه بار شستن پاک می گردد اگر چه آثار چربی در لباس مانده باشد.
10. اگر لباس با چربی حیوان مردار پلید شود با سه بار شستن پاک نمی گردد باید آثار نجاست بکلی از جامه دور گردد.
11. اگر بر فرش مانند: گلیم، سطرنجی، نمد، بوریا و غیره نجاست بیفتد که فشار دادن آن دشوار باشد با سه بار شستن پاک می گردد باید در هر بار شستن چنان خشک شود که اگر بالای فرش مذکوذ چیزی را بیندازیم تر نشود.
12. اگر ظرف استعمال ناشده که تا حال آب در آن انداخته نشده باشد ملوث به نجاست گردد طریقه پاک کردنش اینکه در ظرف آب انداخته شود تا آثار نجاست در آب ظاهر شود و بعد آب ریختانده شود و این عملیه تا وقتی تکرار گردد که رنگ و بوی نجاست بکلی زایل گردد.
13. جامه ایکه با رنگ نا پاک ملوث شده باشد تا اندازه یی شسته شود که آثار نجاست در جامه نماند، اگر رنگ زایل شود یا نشود مضایقه یی نیست.

طریقه پاک ساختن چیز هاییکه نجاست را جذب نمی کنند

طریقه پاک ساختن چیز هاییکه نجاست را جذب نمی کنند

1. همه اشیاییکه از فلز ساخته شده اند مانند: شمشیر، چاقو، کارد، آیینه، طلا، نقره و اشیاییکه از مس، سرب یا المونیم ساخته شده باشند ظروف فلزی مانند اینها اگر نا پاک شوند با مالیدن به زمین یا رخت تر مالیده شود که اثر نا پاکی زایل شود، پاک می گردد به شرطیکه نقش و نگار نداشته باشد.

2. ظروف چینی، گِلی، شیشه یی و سنگی و ظروف مستعمل قدیمی که نجاست را جذب نکنند با مالیدن به زمین و یا مالیدن پارچه ای ترکه آثار نجاست از آن محو شود، پاک می گردد به شرطی که منقوش نباشد.

3. اشیای فلزی، چینی و مانند اینها با سه بار شستن پاک می گردند.

4. اگر اشیای مذکور (فلزی، چینی، سنگی و ...) که در آن نقاشی شده باشند تا اینکه شسته نشوند پاک نمیگردد.

5. در صورتیکه اشیای فلزی مانند: چاقو، کارد و غیره ... در آتش گذاشته شوند، نیز پاک می شوند.

6. همچنان ظروف گلی و سنگی اگر در آتش گرفته شوند، پاک می گردد.

7. اگر بالای تخته، بوریا، گلیم و اشیای سخت دیگر نجاست غلیظه ای سخت چسپیده باشد با مالیدن با پارچه ای مرطوب که اثر نجاست زایل شود، پاک می گردد.

طریق پاک کردن اشیای رقیق

طریق پاک کردن اشیای رقیق
1. صابونیکه از تیل، چربی و یا روغن نا پاک ساخته شده باشد، پاک می باشد.
2. روغن و یا تیل اگر پلید شود به اندازه روغن و یا تیل اگر پلید شود به اندازه ای روغن آب انداخته حرارت می دهیم تا آب تبخیر گردد سه مرتبه این عملیه را تکرار می کنیم یا حرارت می دهیم وقتی که روغن بروی آب ظاهر شد آنرا می گیریم دوباره حرارت می دهیم تا روعن در بالای آب بر آید و این عمل را سه مرتبه انجام میدهیم روغن پاک می گردد.
3. اگر شهد (عسل) شیره، شربت و امثال آن، نا پاک شود در آن آب انداخته می جوشانیم تا آب خشک شود این عملیه را سه دفعه انجام میدهیم مواد مذکور پاک میگردد.
4. اگر با روغن و یا تیل نا پاک سرو جسم کسی آلوده شود با سه بار شستن عضو مذکور پاک می گردد مگر چربی را از بدن دور کردن ضروری است.


۳۱ خرداد، ۱۳۹۰

طریقه ای پاک نمودن نجاست حقیقی

طریقه ای پاک نمودن نجاست حقیقی
چون در دنیا چیزهای مختلف وجود دارد وقتیکه این اشیأ به نجاست آلوده گردند پس شیوه ای پاک کردن آنها نیز مختلف است مثلاً بعضی اشیا سخت اند برخی نرم وسیال، رطوبت را جذب می کنند و برخی نم را کش نمی کنند یا کمتر جذب می کنند، در بعضی پلیدی مخلوط می شود و در برخی نمی شود پس باید هر یک علی حده مطالعه گردد.

طریقه ای پاک ساختن زمین و امثال آن:
  1. اگر زمین ناپاک شود به اثر نجاست غلیظه باشد یا خفیفه با خشک شدن، پاک می گردد مگر در چنین مرمینی تیمم جایز نیست.
  2. در زمین نا پاک اگر آب بیندازیم یا آب بپاشیم و بارخت آنرا خشک کنیم تا نشانه ای نا پاکی در آن نماند البته، بهتر است این عملیه سه بار تکرار گردد.
  3. کلوخ ، ریگ، سنگ و سنگچه با خشک شدن پاک می شود و همچنان سنگی که چرب نباشد و چیز های رقیق را جذب کند با خشک شدن پاک می گردد.
  4. با زیر و رو کردن خاک، نیز زمین پاک می گردد.
  5. گیاه و سبزه ای روییده ازمین اگر نا پاک شود با خشک شدن پاک می شود.
  6. آنچه در روی زمین بنا یافته مانند دیوار، ستون، دروازه و غیره بعد از خشک شدن پاک می شود.
  7. تنور اگر نا پاک شود با افروختن آتش و زایل شدن اثر نجاست پاک می گردد.
  8. در بالای زمین آنقدر خاک بیاندازیم که بوی و اثر نجاست زایل شود، آن زمین پاک می گردد.
  9. ظرفی که از گل نا پاک ساخته شود تا وقتیکه پخته نشود نا پاک است.
  10. زمینی که در آن سرگین انداخته شده باشد تا هموار نشود و آثار نجاست محو نشود در چنین زمینی نماز خواند درست نیست.

۳۰ خرداد، ۱۳۹۰

بيان نجاست

بيان نجاست
معنای نجاست، ناپاکی و گندگی و مرداری است که ضد پاکی است باید قبل از تحقیق طهارت و شناختن احکام و مسایل آن نجاست و اقسام آن را بشناسیم از همین سبب از بیان نجاست شروع میکنیم.

اقسام نجاست:
نجاست به دو قسم است.

1. حقیقی.
2. حکمی.

نجاست حقیقی:
مراد از نجاست حقیقی، آن نجاست محسوس که طبیعت انسان از آن کراهات داشته باشد و انسان فطرتاً بدن، لباس و اشیای کار آمد خویش را از آن دور دارد که شریعت نیز دوری از آن را حکم کرده مانند: بول (پیشاب)، غایط (پس افگنده ای انسان) ، منی و خون حیوانات.
و نجاست حقیقی نیز دو قسم است:
  1. نجاست غلیظه.
  2. نجاست خفیفه.
نجاست غلیظه:
تمام چیزهاییکه در پلیدی و گندگی آن هیچ شک و شبهه یی نبوده و طبیعت انسان هم از آن کراهیت داشته و دلایل شرعی هم به پلیدی آن حکم کرده باشد کثافت و گندگی چنین چیز ها خیلی زیاد بوده که ذیلاً ما چیز هایی که تحت حکم نجاست غلیظه می آیند ذکر می کنیم:
  1. خوک و هر عضو وجودش مرده باشد یا زنده و آب پس خورده اش.
  2. مدفوع انسان، پیشاب، منی، مذی و همچنین منی تمام حیوانات و پیشاب و مدفوع اطفال.
  3. خون حیوان یا انسان.
  4. استفراق (قی) با پری دهن از طفل باشد یا بزرگ.
  5. خوب حیض، نفاس و استحاضه.
  6. رطوبتی که از عضو مخصوصه ای زن می برآید.
  7. عرق  و لعاب دهن حیواناتیکه پس خورده شان نا پاک است.
  8. جانوری که بدون ذبح مرده و یا قتل شده باشد گوشت، چربو، پوست (البته پوست حیوانات به غیر از خوک با دباغت پاک می شود) آن ناپاک است البته آن عضوی که خون جاری نداشته باش، پاک است مانند شاخ دندان، ناخن های پا، پر و بال و غیره.
  9. شیر حیوان حرام اگر زنده باشد یا مرده و شیر حیوان مرده مطلقا حرام است اگر جانور حلال باشد یا حرام.
  10. رطوبتی که از وجود حیواناتیکه خون چاری دارند بعد از مرک خارج شود.
  11. عرق یا جوهر جانور حرام.
  12. فضله و پیشاب تمام حیوانات به جز پرندگانی که پرواز می کنند حرام است. و همچنان پس افگنده ای گاو، فیل، اسپ، خر، پشکل شترو گوسقند و گندگی مرغهایی که پرواز نمی کنند مانند مرغ خانگی و مرغابی و مدفوع تمام جانوران وحشی حرام است.
  13. شراب و تمام چیزهای نشه آور.
  14. پوست مار.
  15. لعاب دهن انسان مرده.
  16. خون شهید که از بدنش جاری شده بچکد.
نجاست خفیفه:
تمام چیز هاییکه ناپاکی آن کم باشد و نظر به بعضی دلایل شرعی احتمال پاکی در آن موجود باشد و در شریعت حکم آن خفیفه باشد که برخی از آن در زیر آمده است:
  1. پیشاب جانوران حلال مانند: گاو، گاومیش، بز، گوسفند، شتر و غیره.
  2. پس افگنده ای پرندگان حرام مانند: زاغ، کرگس، باز و غیره البته پس افگنده و پیشاب شب پره پاک است.
  3. فضله ای پرندگان حلال که بوی بد داشته باشد.
  4. پیشاب اسپ.
  5. اگر کمی از نجاست غلیضه به نجاست خفیفه خلط شود نجاست خفیفه حکم نجاست غلیظه را می گیرد.

     

بیان پاکی

بیان پاکی
با فایز دشن به مقام پیغمبری و مأموریت به تبلیغ وحدانیت الهی اولین وحیی که مدارش به توحید و یگانگی الهی استوار بوده به نبی (ص) ، نازل شد و پس از توحید توجه به پاکی و طهارت شده است.
چنانچه الله تعالی می فرماید:
وثیابک فطهر.      سوره (74) المدثر: 4.

ترجمه: وجامه های خود را پاک ساز.
ثیاب جمع ثواب است که به معنی جامه و لباس است اما درین جا تنها معنای لباس یا جامه را نمی دهد بلکه بر علاوه ای طهارت ظاهر، پاکی روح و صفایی قلب را نیز معنی میدهد.
در زبان عربی "طاهر الثواب" کسی را گویند که از هر گونه عیب و نجاست پاک باشد یعنی روح و قلبش نیز از عقاید شرک آمیز و کفر پاک باشد ( که تحت عنوان قبلی آنرا مطالعه کردیم) اما مراد از نجاست جسم و بدن آن پلیدی های محسوس است که هر فطرت سلیم از آن نفرت میکند یا اینکه شریعت حکم به ناپاکی آن می کند با در نظر داشت حکم طهارت، قرآن در جاهای مختلف حکم کرده و فضیلت پاکی را بیان کرده است:

1. ولله  یحب  المطهرین. 
ترجمه: و خدا دوست میدارد پاک شوندگان را.
و در جای دیگر می فرماید:

2. ان الله یحب التوابین و یحب  المطهرین.
ترجمه: هر آئینه خدا دوست میدارد توبه کنند گان را و دوست میدارد پاک شوند گان را.

پیغمبرد (ص) خودش مثالی بی نظیر نظافت بودند و به امت تأکید زیاد به پاکی نموده و اهمیت آنرا به اشکال مختلف وانمود کرده و فرموده است:
"پاکی نیم ایمان است".
پیغمبر (ص) بعد از تحقیقات زیاد احکام و مسایل طهارت را واضح ساخته و طریقه پاکی را به امت با کردار و عمل خویش نشان داده تا در ذهن آنها به خوبی جایگزین گردد.
پس بر هر مسلمان لازم است که این احکام را بشناسند و مطابق آن ظاهر و باطن خویش را پاک و پالوده سازند یعنی با پاک ساختن بدن و جامه ای خویش افکار و عقاید خویش را نیز از شائبه ی کفر و شرک پاک سازند چنانچه از کفر و شرک در مطالب قبلی گذشت در مطالب آینده انشاالله احکام نجاست ظاهری بیان می گردد.
درینجا این نکته را باید خوب به خاطر بسپاریم که معیار پاکی و ناپاکی شریعت الهی است مایان از ذوق و قریحه و مزاج خویش در آن کمی و زیادت کرده نمی توانیم، یقیناً آنچه را شریعت پاک گفته، پاک است و حق آن است که شریعت گفته است و آنچه شریعت باطل و پلید گفته، پلید و باطل است و روشی را که شریعت برای پاکی رهنمایی کرده پاکی با آن حاصل می شود.
درین معامله طبیعت و شوق و ذوق خویش را معیار پاکی قرار دادن و خود را به شک انداختن و شریعت سهل خدا (ج) را دشوار ساختن بر علاوه ی اینکه خود را به مشقات و دشواری انداختن است، گمراهی بزرگ و از جاده ای راستین دین، خود را محروم ساختن است و ازین طرز دید اشتباهات و خطاهای بزرگی سر می زند که انسان شریعت را برای خود وبال جان ساخته و نا آگاهانه خود را از شریعت دور می سازد.

۲۶ خرداد، ۱۳۹۰

عقاید و نظریات غیر اسلام

عقاید و نظریات غیر اسلام
برای هر مسلمان ضروری است تا به صورت کامل از اساسات دین خود با خبر باشد تا آگاهانه ایمان آورده باشد و افکار و عقیده ی خویش را چراغ راه زندگی خود بسازد و در پهلوی آن همچنان آگاهی از عقاید باطله نیز ضروری است تا ذهن و قلب خود را از آن پاک نموده و از کردن اعمال خلاف اسلام دوری جوید در سطور زیرین با مراعات شماره ی سابقه آن افکار و عمل که باید مسلمان از آن احتراز کند آورده می شود:
1. انتخاب کردن افکار و اعمال کفار و به آن افتخار کردن و مردم را به آن تشویق نمودن به کلی مخالف ایمان بوده و کننده ی این چنین عملی باید هرچه زود تر توبه کند.
2. شعایر دینی را حقیر پنداشتن و آنرا مورد استهزأ و تمسخر قرار دادن و با الفاظ ذلت آمیز یاد کردن کاری شرم آمیز و علامه ی نفاق قابل ملامتی است و درمجالسی که چنین سخن های گفته می شود نشستن و آنرا تحمل نمودن و با وجود توانایی آنرا با زبان یا فعل منع نکردن و اظهار نا خوشی نکردن همه، بی حرمتی در شأن خدا و رسول و بی وفایی به دین و بالاخره علامه ی ضعف ایمان است.
3. با وجود آگاهی از احکام خدا (ج) و رسول الله (ص) پاپندی به روایت اجداد و نیاکان و خود را به آن ملزم دانستن و تعمیل احکام دین را کسر شأن خود دانستن همه طرز فکر غیر اسلامی و منافی ایمان است.
4. انتقاد و عیبجویی در احکام خدا (ج) و رسول (ص) و آنرا موافق مصلحت زمان ندانستن و عمل به این احکام را در عصر حاضر تنگ نظری دانستن یک تصور غلط و گسستن از ایمان است.
5. مطابق خواهشات خویش احکام خدا (ج) و رسولش را تاویل نمودن فکر منافقانه است.
6. کافران را در باره ی حلال و حرام آزاد دیده و زندگی عیش و راحت آنها را مشاهده کرده، از اسلام خود پشیمان و تصور این خیال که کاش من هم چنین زندگی فارغ البال و بی بند و بار میداشتم به کلی مخالف ایمان و اسلام است.
7.پابندی به شریعت را مانع پیشرفت دانستن و گشتن زنان خانه، شانه به شانه با مردان بیگانه و آنرا عار ندانستن و بر علاوه به آن فخر کردن و اینرا نشانه ی ترقی دانستن علامات بی غیرتی، بی حیایی و بی ایمانی است.
8. از آموزش احکام دین خود را بی نیاز دانستن و در جهالت خود اصرار کردن و نا آگاهی را برای بی عملی در امور دین جواز قرار دادن همه ناشی از تکبر و منافی ایمان است.
9. بجیز خداوند (ج) دیگری را صاحب اختیار فایده و تاوان، عزت و ذلت و ترقی و تنزل دانستن بکلی مخالف عقیده توحید است.
 10. بجز خداوند (ج) کسی دیگری را ولی، کارساز، مشکل کشا، حاجت روا حامی و فریاد رس خود دانستن منافی عقیده ای توحید است.
11. سخن غیب را از کسی پرسیدن و به آن باور داشتن و برکسی آموزش دادن منافی ایمان است.
12. بجز خداوند (ج) مسی دیگری را در هر حال حاضر و ناظر اعمال خود دانستن مخالف عقیده ای اسلامی است.
13. به غیر از الله تعالی (ج) از کسی مراد، روز و اولاد خواستن یا به نام کسی گوش، بینی و ... طفلی را سوراخ کردن و یا کاکل گذاشتن به نام شخصی بی حرمتی در برابر مقام الهی و عملی شرک آمیز است.
14. حیوانی را به نام کسی رها ساختن و یا ذبح کردن به نام شخصی، تعویذات و توتکی ها به خاطر نجات طفل در بعضی حالات، یا به خاطر رفع خطر زیر سر طفل تیغ گذاشتن، یا به خاطر نجات زندگی طفل بجز خدا (ج) از قدرت دیگری خطر احساس کردن مخالف نظریه ی توحید و مرادف شرک است.
15. در مراسم نکاح، طلاق، تولد طفل یا در هر موردی چنان افعالی را که اسلام ضروری نمیداند، لازمی دانستن مخالف عقیده ای اسلام است.
16. در هنگام بیماری و یا مرگ اولاد و یا خویشاوندان شکایت کردن از خداوند و سخنان گستاخانه گفتن و یا بدگمان شدن بر الله(ج) منافی ایمان است.
17. در وقت رسیدن مصیبت های غیر معمولی و یا پی درپی آمدن تکالیف و حوادث ناگوار از رحم و کرم خداوند (ج) نا امید شدن (نعوذ بالله) و خداوند (ج) را ظالم و بی رحم دانستن طرز فکر کافرانه است، اگر خداناخواسته چنین وسوسه ها دردل پیدا شود باید هر چه زود تر توبه کند.
18. در برابر کسی دست به سینه ایستادن یا سجده کردن و خک شدن شرک است.
19. بوسیدن قبر ها، دست بسته در برابر قبر ایستادن ، پیشانی خود را به آن مالیدن و مراسمی مانند آن، توهین به عقیده ای توحید می باشد.
20. تصویر پیر یا بزرگی را برای برکت نگه داشتن و درگردن آن حمایل گل انداختن و آنرا تعظیم کردن بکلی شرک است.
21. بجز خدا (ج) از دیگری پناه جستن و دعا خواستن و آنرا حلال مشکلات دانستن مخالف طرز دید توحید است.
22. حکم کسی را با حکم خدا (ج) و رسولش برابر دانستن یا برتر شمردن، کسی را حقدار دانستن در کم و زیاد کردن در احکام شرع، کسی را از پابندی به احکام شرع بالاتر دانستن و با اینکه کسی را مستحق معاف کردن تصورات شرک آمیز است.
23. طواف کردن خانه قبر کسی و آنرا با کعبه برابر دانستن و مانند کعبه آنرا تعظیم و احترام کردن عمل غیر اسلامی است.
24. گذاشتن نام های همچون عملی بخش، حسین بخش، عبدالنبی و یا فریاد کردن به نام یا غوث المدد، یا علی مدد مخالف عقیده ای توحید است.
25. در مقابل قانون خدا (ج)، قانون موضوعه ای انسانی را بر حق دانستن و رعایت آنرا لازم دانستن و برای تعمیل آن کوشش کردن بالکل مخالف طرز دید اسلامی است.
26. به خاطر نجات اخروی به جای ایمان و عمل صالحه، تعلق خود را به نسبت بزرگی و پیری کافی دانستن و باور داشتن به اینکه سفارش او فیصله ای الهی را تغییر می دهد و یا بزور هرچه بخواهد بر خداوند (ج) می قبولاند، عقیده ای غیر اسلامی است که باید ذهن خویش را از آن پاک کرد.
27. بنده را مجبور محض دانستن و چنین تصور کردن که بنده در کردن خوبی و بدی هیچ اختیاری نداشته و تمام این کارها را به خداوند (ج) نسبت دادن و بنده را به کردن آن مجبور دانستن عقیده ای غیر اسلامی است که با داشتن چینین عقیده یی تصور آخرت بی مفهوم میگردد.
28. قادر دانستن انسان بر تمام افعالش بطوری که چینین تصور کردن که مشیت و اراده ی الهی در فعل بنده هیچ دخلی ندارد و هر کاری که بنده می کند مختار مطلق است، این هم یک عقیده ی غیر اسلامی است که باید آنرا از ذهن بدر کرد.
29. غیر معصوم ندانستن پیغمبران و آنها را به گناه و نفس پرستی متهم کردن و منصفین کتب آسمانی پنداشتن طرز فکر غیر اسلامی است.
30. عیب جویی و انتقاد بر صحابه ای (رض)، مرتبه ای آنها را کم انگاشتن و احترام نکردن به مقام آنها مخالف طرز فکر اسلام بوده باید از آن توبه کرد.
31. خداوند (ج) و رسول اکرم (ص) تمام ضروریان دین را واضح بیان کرده مگر حالا به ذریع ای کشف و الهام یا خواب ادعای نو آوری در دین بدعت است که گناه بزرگ دارد.
32. در مصایب پریشان شدن و بد دانستن قسمت خویش، بد گمانی نسبت به خداوند (ج) است پس مسلمان باید همیشه راضی به قسمت و تقدیر خویش از جانب الله (ج) باشد.

۲۱ خرداد، ۱۳۹۰

ایمان به قیامت

ایمان به قیامت:
1. زندگی صرف زندگی این دنیا نیست، بلکه پس از مرگ زندگی دیگری آغاز می گردد که همیشگی است، در آنجا انسان موافق اعمالی که درین دنیا کرده یا همیشه در راحت و خوشحالی و عیش و نوش دایمی در جنت بسر می برد یا در تکالیف و مشقت و عذاب بی پایان در دوزخ باقی میماند که این عقیده را باور به روز قیامت (زندگی بعد از مرگ) گویند.
2. پس از مرگ در قبر مرده دو فرشته به نام های منکر و نکیر آمده از وی چنین سوالاتی می کنند:
  • بگو پروردگان تو کیست؟
  • بگو به کدام دین بودی؟
  • بگو این شخص { محمد (ص) } که بود؟
این سوالات اولین پرسشهای آخرت است.
3. بالاخره روزی اسرافیل (ع) به صور می دمد تمام دنیا در هم و برهم می شوند و زمین در اثر زلزله ی سخت هموال می گردد، آفتاب مهتاب پارچه پارچه می شوند ستاره ها باریک می شوند کوه ها مانند محلوج پراگنده می شوند تمام جانداران میمیرند موجودات تمام دنیا در یک لحظه از بین میروند.
4. به حکم الهی دوباره صور دمیده می شود و تمام انسان ها دوباره زنده شده از قبر ها می برایند دنیای دیگری به وجود می آید این روز، روز خوفناکی است که دل ها از ترس می لرزد و نظر ها پایین و هر کس در انتظار انجام خویش می باشد.
5. تمام انسان در میدان حشر در پیشگاه الهی حاظر می شوند خداوند (ج) در تخت عدالت جلوه افروز می گردد در آن روز تمام اختیارات از الله تعالی است کسی قدرت گپ زدن و لب جنباندن ندارد و از هر کس جدا گانه حساب گرفته می شود و الله تعالی مطابق علم، حکمت و انصاف خویش فیصله ی عادلانه می کند و پاداش همه را میدهد و بر کسی ظلم نمی شود.
6. نامه ی اعمال مردم نیکو کار در دست راست شان و از مردمان مجرمان و گنهکار به دست چپ شان داده می شود مردمان خوب، کامیاب و رستگار و مردمان بد، ناکام و نامراد میشوند، رویهای مردمان نیکوکار از خوشحالی می درخشد و چهره مردمان بد کار از شدت غم و نامرادی تیره و سیاه می گردد و مردمان خوب در بوستان جنت به راحت و آرامی بسر می برند و خداوند (ج) از ایشان راضی می باشد و مردمان فاجر و گنهکار در بین شعله های آتش مورد غضب الهی قرار میگیرند.
7. فیصله ی این روز بی طرفانه و قاطع می باشد، این فیصله را نه کسی تبدیل کرده می تواند یا به دروغ و حیله خود را نجات داده می تواند. نه کدام پیغمبر یا اولیا سفارش بیجا کرده می تواند کسی را که خداوند (ج) اجازه بدهد لب به شفاعت کشوده می تواند و نه کسی را اجازه داده می شود که دوباره به دنیا آمده، کار نیک کرده خود را مستحق بهشت گرداند و نه داد و فریاد کسی شنیده می شود.
8. اعمال هر شخص محفوظ می باشد، ما هر چه میگوییم یا میکنیم فرشتگان موظف آنرا نوشته اند.

9. مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ اِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ (18)
                                                                                                    (ق: 18)
هرچه ما می گوییم فرشته ی مقرر آنرا به امانت می نویسد.

10. هیچ عمل انسان از خداوند (ج) مخفی نمی ماند اگر چه به اندازه ی ارزن هم باشد انسان در هر جایی ولو در سینه ی کوه یا در عمق زمین یا در فضای آسمان باشد در آنروز در پیشگاه خداوند حاظر کرده می شود و نقاب از چهره اش براداشته می شود:

یَبُنَیَّ أِنَّهَا أِن تَکُ مِثْقَالَ  حَبّةٍ  مِـّنْ  خَرْدَلٍ  فَتَکُن  فِی صَخْرَةٍ  أَوْ  فِی السَّمَوَاتِ  اَوْ فِی  الْاَرْضِ  یَأْتِ  بِهَا اللهُ ج  اِنَّ اللهَ  لَطِیْفٌ  خَبِیرٌ (16)                       
                                                                                                   لقمان:  16 

ترجمه: گفت لقمان ای پسرک من هر آئینه اگر خفیه باشد هم سنگ دانه سپندان پس باشد در میان سنگی یا در آسمان ها یا در زمین بهر حال حاضر کند آن را خدا هر آئینه خدا باریک بین خبر دار است.

11. در جنت برای مومنان چنان نعمات فنا نا پذیر داده می شود که نه چشم انسانی آنرا دیده ونه گوش توصیف آنرا شنیده و نه در خیال کسی خطور کرده، بهشتیان به هر طرف که میروند آواز اسلام بر شما را می شنوند این عزت، احترام و عیش و راحت هیچگاهی از ایشان گرفته نمی شود و بزرگترین نعمت بهشت دیدار الهی است که خداوند (ج) می گوید: " ای بندگان من! من شما را به رضای خود نوازش می دهم و همیشه شما را راضی نگه می دارم" .
12. اشخاص نا فرمان به دوزخ انداخته می شوند که شعله های آتش آنها را احاطه میکند و آنها راه گریز ندارند نه می میرند که از عذاب نجات یابند و نه زندگی دارند که لذت حیات را درک کنند، با داد و فریاد مرگ میخواهند، مگر مرگ به فریاد شان نمی رسد از شدت تشنگی فریاد می کنند که آهن گداخته شده در دهان شان انداخته می شود که کام دهان شان ذوب می شود چنان خوراکی داده می شود که از حلق شان فرو نمی رود و خداوند (ج) همیشه برایشان به غضب می باشد.
13. صرف خداوند (ج) می داند که به جنت می رود و که دوزخی است، الته رسول الله (ص) اعمالی که موجب امیدواری به دخول جنت می شود برای ما نشان داده و همچنان افعالی که سبب قهر خدایی و افگندن به دوزخ میشود نیز برشمرده، پس یقینی نمی توان گفت که کدام کس بهشتی است و که دوزخی بجز کسانیکه پیغمبر (ص) درین دنیا مژه ی جنت را برای شان داده است صرف امید وار باید بود کسی را که خداوند(ج) درین دنیا توفیق عمل نیک عطا فرموده او تعالی برایش جزای نیک می دهد.
14. خداوند (ج) اگر بخواهد هر گناهی را معاف می کند البته در مورد شرک و کفر خداوند (ج) با الفاظ صریح نا بخشودنی آن را بیان کرده است.
15. انسان در هر لحظه ی زندگی ایمان بیاورد و یا از گناهی توبه کند خداوند (ج) ایمان و توبه اش را قبول می کند، صرف در دم واپسین نزدیک به مرگ که فرشته ای مرگ را ببیند ایما ن و توبه ی شخص قبول نمی شود.

ایمان بر کتب آسمانی

ایمان بر کتب آسمانی:
1. الله تعالی برای هدایت بندگانش صحایف و کتبی را فرستاده است که در آنها احکام و طرز زندگی سالم بیان کرده و پیامبران مفاهیم این کتابها را به صورت واضح به امت خویش بیان فرموده و طرز تعمیل آن احکام را به مردم آموختانده اند.
2. چون اصول و هدف تمام کتب آسمانی توحید و احتناب از شرک و کفر بود، پس بر تمام آنها ایمان آورده ضروری است.
3. در بین کتب آسمانی مشهور ترین شان چهار کتب زیرین است:
اول- تورات که به موسی (ع) نازل شده است.
دوم- زبور که به داود (ع) نازل شده است.
سوم- انجیل به عیسی (ع) نازل شده است.
چهارم- قرأن مجید که به محمد (ص) نازل شده است.
4. در بین تمام کتب آسمانی صرف قرآن مجید حرف به حرف و لفظ به لفظ محفوظ مانده است و تا قیامت محفوظ میماند زیرا خود خداوند (ج) حفاظت آنرا به ذمه ی خویش گرفته است اگر خداناخواسته دشمنان تمام نسخه های قرآن کریم را بسوزانند با آنهم این کتاب محفوظ می ماند زیرا در هر زمانه و در هر ملکی هزاران حافظان موجود است که این کتاب عظیم الشأن در سینه های شان محفوظ است.
5. سه کتاب آسمانی دیگر تحریف شده و یکی هم به حالت اصلی خویش باقی نمانده اند به سبب اینکه:
اول- این کتابها در فاصله های زمانی بعد تری پس از وفات پیغمبران آن ترتیب شده اند.
دوم- بعضی مردم گمراه به خاطر منافع خویش بعضی مطالب را از آن کتابها کشیده و موافق امیال خویش چیز های اضافگی را در آنها گنجانیده اند، ازینرو یگانه مرجع مستند توحید و عمل به دین الهی در هر زمانی قرآن مجید میباشد و بس، برای تمام انسانها یگانه راه نجات پیروی از احکام قرآن میباشد.
6. هیچکس اختیار افزونی و کمی در قرآن را ندارد، کار پیغمبر (ص) نیز پیروی از قرآن بود، از قرآن مطابق امیال شخصی خویش مطلب بیرون کشیده و آنرا به تکلف تأویل نمودن بی دینی محض است.
7. در قرآن مجید برای تمام مشکلات بشر حل موجوده است هیچ معامله ی فردی، اجتماعی در زندگی نیست که قرآن در مورد آن هدایت آشکار را نداشته باشد.
لذا اگر کسی در یکی از بخشهای زندگی، از قرآن پیروی نکرده و خود را بی نیاز از قرآن بداند در وادی گمراهی و بغاوت از قرآن سر گردان می ماند.